اختلالات اضطرابی یا anxiety disorders چیست و با ما چه میکنند؟
در این مقاله می خوانیم:
اضطراب چیست؟
اضطراب در روانشناسی به دو دسته تقسیم میشود:
۱ – اضطراب خوب و ملایم
۲. اضطراب بد و شدید (اختلال اضطرابی)
یک زندگی عاری از هر گونه اضطراب را تجسم کنید. چقدر خوب و عالی بود؟
هر روز از خواب بلند میشدید و میدانستید که یک روز پر از خوبی و خوشی در پیش خواهید داشت و بجز تجربههای لذت بخش هیچ چیزی دیگری در انتظارتان نیست حتی از هفتهها، مادها و سالهای بعد نیز هیچ ترسی نداشتید و آینده بجز امنیت و شادی چیزی با خودش به همراه نخواهد آورد.
اما بیایید در مورد جنبههای دیگر آن هم فکر کنیم:
اگر هیچ اضطرابی وجود نداشته باشد، وقتی راننده ماشین جلویی یک دفعه روی ترمز میکوبد، پاسخ شما بسیارآهستهتر از میزان مطلوب خواهد بود و قطعا تصادف خواهید کرد.
بدون نگرانی درباره آینده، در کنکور کارشناسی ارشد قبول نخواهید شد.
اگرکمی اضطراب نداشته باشید ممکن است باعث شود بدون آمادگی به مصاحبه شغلی بروید و شغل مورد نظرتان را از دست بدهید.
مقداری از اضطراب چیز خوبی است! اضطراب شما را آماده میسازد به موقع عمل کنید. بدن شما را در موارد اورژانسی بسیج میکند. درباره خطرات به شما هشدار میدهد.
از این که تا اندازهای اضطراب دارید خوشحال باشید. اضطراب باعث میشود به دردسر نیفتید.
در اضطراب ملایم، امکان دارد روشهایی را برای آرام کردن خودتان انتخاب کنید که بعدها و در موقعیتهای دیگر، این روشها نیز مفید واقع شوند یا اینکه اضطراب شما، طوری نیرومندتان کرده باشد که بر موانع غلبه کنید و به نحو مؤثرتری عمل کنید.
بنابراین اضطراب ملایم میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد.
اما اختلال اضطرابی، پاسخ به تهدید ادراک شدهای است که از محدودهی توانایی مقابلهی فرد، فراتر ارزیابی شود. بدین معنا که وقتی مضطرب هستید احساس میکنید اتفاق وحشتناکی روی خواهد داد که قدرت تغییر دادن آن را ندارید.
در واقع از یک طرف، تهدید را بسیار بیش از حد برآورد کرده و از طرف دیگر قدرت و توانایی مقابلهی خودتان با آن تهدید را بسیار ناچیز ارزیابی میکنید و به همین دلیل، روی نگرانیهای درونی خود تمرکز کرده و دربارهی احتمال وقوع خطر یا تهدید، گوش به زنگ یا بیش از حد مراقب میشوید.
تجربهی اضطراب شامل دو عنصر شناختی و عاطفی است.
معمولاً اضطرابهای شما در مورد مسایل مربوط به آینده هستند، خواه نگرانیهای بلندمدت در مورد شغل باشند یا نگرانیهای کوتاه مدت دربارهی ملاقات با یک فرد.
اختلالات اضطرابی (اضطراب نوروتیک یا اضطراب روان رنجورانه) شامل نشانههای زیر است:
۱ _ بیش از حد طول میکشد یا به فراونی روی میدهد.
برای مثال اگر اکثر روزها و به مدت چندین هفته اضطراب دارید این وضعیت باید شما را نگران کند.
۲ _ در کاری که میخواهید انجام دهید مزاحمت به وجود میآورد (باعث تخریب عملکردهایتان در زندگی میشود).
اگر اضطراب شما را نصف شب از خواب بیدار کند، باعث شود سر کار پشت سر هم اشتباه کنید، یا اجازه ندهد به جایی که دوست دارید بروید، اضطراب مزاحم محسوب میشود.
۳ _ سطح اضطراب با سطح واقعی خطر یا ریسک تناسب ندارد.
برای مثال، اگر سر جلسه امتحان برای یک درس دانشگاهی نشستهاید اما ذهن و بدنتان طوری آشفته هستند که انگار منتظر یک زلزله قریب الوقوع هستند میتوان گفت که اضطرابتان با سطح خطر تناسبی ندارد.
۴ _ سعی میکنید نگرانیهای خود را کنترل کنید اما آنها پشت سر هم و بیوقفه میآیند
هرکاری میکنید، افکارمضطربانه مثل حبابهای کفآلود پشت سر هم و به طور مکرر بالا میآیند.
۵ _ استفاده از سبک مقابلهای اجتنابی
به این معنی که از تمام شرایط و موقعیتهایی که برایتان اضطراب برانگیز است، اجتناب میکنید. در نتیجه فرصتهای زیادی را برای انجام کارهایی که دوست دارید و یا باعث موفقیت شما در زمینههای مختلف میشود را از دست میدهید.
برای مثال اگر از پرواز هراس دارید و از قضا شغل مورد علاقهتان نیاز به انجام سفرهای هوایی دارد. در چنین شرایطی با مشکل جدی مواجه میشوید که ممکن است باعث شود که از شغل مورد علاقه خود صرف نظر کنید یا به جای سفر هوایی مجبور به سفر با وسایل نقلیه دیگر شوید.
نکته مهم:
بین عموم مردم، دو واژه ترس و اضطراب بصورت مترادف بکار برده میشوند در حالیکه این دو، در علم روانشناسی با هم تفاوت دارند.
ترس (fear) در حضور یک تهدید، که به آسانی قابلی شناسایی است، روی میدهد. در واقع علت ترس مشخص و قابل شناسایی است. مثلا ترس از مار (اما اضطراب anxiety) یک احساس هراس یا خوف مبهم است که در بالا مفصل راجع به آن توضیح داده شد و البته وجه تشابه ترس و اضطراب، نشانههای فیزیولوژیک و جسمی مشترک است.
آشنایی با انواع اختلالات اضطرابی
۱ _ اختلالات اضطرابی تعمیم یافته: ( Generalized Anxiety Disorder)
اختلال اضطرات تعمیم یافته (GAD) نوعی اختلال فراگیر است که در آن فرد به طور دایم درباره رویدادهای آینده نگران است و از آنها میترسد. موضوعی که به نگرانی مزمن و بیمارگون درباره رویدادها منجر میشود.
اصطلاح نگرانی (worry) به فکر کردن دایمی درباره یک موضوع و ناتوانی کنار گذاشتن آن اشاره دارد. نگرانی معمولاً ادامه مییابد زیرا فرد نمیتواند راه حلی برای مشکل پیدا کند.
همه مردم تا حدی نگران مسائل مختلف و خاص میشوند و حتی بعضی مردم تفکر درباره چگونگی مقابله با رویدادهای دشوار را مفید میدانند اما افراد مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته، نگران موضوعات بسیار مختلف و متعددی میشوند و به همین دلیل، از اصطلاح تعمیم یافته برای آن استفاده میشود.
برای افراد مبتلا به، GAD نگرانی حالت فلجکنندگی پیدا میکند و به منبع ناراحتی هیجانی شدید، تبدیل میشود.
برخی علائم و ویژگیهای اختلال اضطراب فراگیر (GAD):
۱ – اضطراب و نگرانی شدید و مفرط (دلشوره)
فرد به طور دایم و مرضی نگران است. هم در مورد مسایل عمده زندگی (مثلاً سلامت جسمی، اوضاع مالی، روابط میان فردی مسایل شغلی) و هم در مورد بسیاری از مسایل کوچک زندگی روزمره که برای سایر مردم اصلا نگران کننده نیستند.
۲ _ فرد احساس میکند نمیتواند جلوی نگرانی خود را بگیرد و آنرا کنترل کند.
افراد مبتلا به GAD احساس میکنند که نمیتوانند آغاز یا پایان دورههای نگرانی را تحت کنترل داشته باشند.
۳ _ فرد بیقرار است یا احساس عصبی بودن دارد یا به خاطر نگرانی بیدلیل، بداخلاق است.
۴ _ به آسانی خسته و کوفته میشود.
۵ _نمی تواند حواس خود را متمرکز کند یا ذهنش یکدفعه خالی میشود.
۶ _ زودرنج است و زود عصبانی میشود.
۷ _ تنش ماهیچهای دارد. در اصطلاح عامیانه، فرد «منقبص» است.
۸ _ خوابش مختل شده است (نمیتواند بخوابد یا از خواب میپرد یا خواب نا آرامی دارد که خستگیش را بر طرف نمیکند).
نکته: در صورتی که ۶ ماه گذشته، ۳ علامت یا بیشتر، از علائم بالا را تجربه کردهاید، حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
۲ _ اختلال وحشت زدگی: (panic disorder)
همانطور که از نامش پیداست اختلال وحشت زدگی یعنی حملات مکرر وحشت، ترس شدید یا ناراحتی شدید و ناگهانی که در عرض چند دقیقه به اوج خود میرسد.
این افزایش ناگهانی، میتواند از یک حالت یا وضعیت آرام، یا از یک حالت اضطراب، شروع شود.
به طور کلی حملات پنیک دو نوع هستند:
منتظره و غیر منتظره
۱ – حملات منتظره: توسط یک استرس یا موقعیت بیرونی به وجود میآیند.
۲- حملات غیر منتظره: علت آشکار ندارند و معمولاً علت آنها درونی است.
این حملات با بعضی علائم فیزیکی همراه هستند:
تپش سریع و نامنظم قلب یا تپش سریع قلب با صدای بلند
عرق کردن
لرزیدن
احساس تنگی نفس یا خفگی
احساس گیر کردن چیزی در گلو
درد یا ناراحتی در قفسه سینه
تهوع یا درد در ناحیه شکم
احساس سرگیجه، عدم تعادل، در شرف غش کردن بودن، یا غش کردن
احساس سرد یا گرم شدن بدن (لرز گرفتن یاگر گرفتگی)
احساس بیحس شدن، مور مور یا سوزن سوزن شدن بدن
واقعیتزدایی
شخصزدایی
یعنی ممکن است فرد دچار حالتی شود که در آن احساس کند خودش نیست واعمال و رفتار خود را از نگاه فرد دیگری تماشا میکند و هیچ کنترلی روی شرایط محیطی ندارد.
ترس از دست دادن کنترل یا «دیوانه شدن»
ترس از مردن
نگرانی مکرر و مداوم درباره دوباره روی دادن حملات وحشت زدگی و پیامدهای انها
(مثلا از دست دادن کنترل، دچار حمله قلبی شدن، «دیوانه شدن» )
تغییرات ناسازگارانه و چشمگیر در رفتار که با این حملات مرتبط هستند یعنی فرد رفتارهایی را در پیش میگیرد تا از حملات وحشت زدگی اجتناب کند برای مثال از ورزش کردن یا از قرار گرفتن در موقعیتهای نا آشنا حذر میکند.
نکات:
در صورتی میتوان برای فرد، تشخیص اختلال وحشت زدگی داد که این اختلال را نتوان به تأثیر مستقیم یک ماده مثلا مواد مخدر مثل کوکائین، آمفتامینها، کافئینها یا داروی پزشکی خاصی ربط داد.
۲ _ بعضی عارضههای پزشکی میتوانند علائمی شبیه به پنیک به وجود بیاورند. برای مثال پرکاری غده تیروئید ممکن است باعث افزایش شدید سرعت ضربان قلب شود پس توجه داشته باشید که در صورت بروز علائم پانیک، ابتدا وضعیت جسمانی خود را بررسی کنید.
۳ _ در بعضی فرهنگها مثل آمریکای لاتین در مقایسه با جوامع غربی روی خودکنترلی و بازداری هیجانی (جلوی بروز احساسات خود را گرفتن) کمتر تأکید میشود بنابراین، اختلال پنیک درکشورهایی مثل آمریکای لاتین، با جیغ زدن، فریاد کشیدن، رفتارهای غیر قابل کنترل و پرخاشگری، برون ریزی میشود و برعکس، در جوامع غربی، با رنج ناشی از اختلال پنیک، معمولاً از طریق اجتناب و انزوا مقابله میشود.
۴_ برای اینکه روانشناس یا روانپزشک فردی را مبتلا به اختلال پانیک تشخیص دهد، حملات وحشتزدگی باید بیش از یک بار روی داده باشند و درمانجو حداقل برای مدت یک ماه از وقوع حملهی دیگری بترسد.
3. آگورا فوبیا یا بازار هراسی (Agoraphobia):
عدهای از افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی، آگورا فوبیا نیز دارند. افراد آگورافوبی، علائمی شبیه به اختلال وحشت زدگی را تجرببه میکنند.
افراد مبتلا به آگورا فوبیا همیشه میترسند که مبادا در جائی گیر بیفتند و در صورت نیاز فوری، نتوانند به موقع کمک دریافت کنند یعنی افراد میترسند در جایی یا در مکانی دچار حمله وحشت زدگی بشوند و کسی نتواند به آنها کمک کند یا خودشان نتوانند از آن فرار کنند.
اصطلاح آگورافوبیا از کلمه یونانی آگورا به معنای بازار ریشه گرفته است. آگورا فوبیا یعنی ترس از بازار، هرچند در متون روانشناسی فارسی معانی مختلفی برای آن وجود دارد از جمله ازدحام هراسی، ترس از محیطهای باز، ترس از محیطهای بسته.
اصولا آگورا به جایی گفته میشود که پر از چادرها، غرفهها و دکههایی است که فروشندگان در آنها اجناس خود را میفروشند. آگورا، مثل یک بازار بزرگ روباز و وسیع است که مملو از جمعیت و همچنین انواع حیوانات در حال حرکت و برای فروش است.
افراد دارای آگورا فوبیا، ترس یا اضطراب شدید دربارۀ قرار گرفتن در موقعیتهای زیردارند:
۱ _ استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی
(مثلاً، اتومبیل، اتوبوس، قطار، کشتی، یا هوایپما)
۲ _ فضاهای باز، پارکینگهای عمومی، مراکز خرید سرباز یا پل عابر پیاده یا ماشین رو
۳ _ فضاهای سربسته فروشگاه، تئاتر، یا سینما
۴ _ ایستادن در صف یا قرار گرفتن در داخل جمعیت
۵ _ تنها بودن در خارج از خانه
فرد از این موقعیتها میترسد یا از آنها اجتناب میکند زیرا فکر میکند که در صورت مواجه شدن با علائمی شبیه علائم حمله وحشت زدگی که او را از پا میاندازند، زمین گیر شود و این موضوع یا باعث خجالت زدگی او شود و یا اینکه به آسانی نتواند فرار کند یا رسیدن نیروهای کمکی دشوار باشد مثلا سالمندان ممکن است از زمین خوردن بترسند یا بعضی افراد از این که ناگهان نتوانند ادرار یا مدفوع خود را کنترل کنند میترسند.
موقعیتهای اگورا فوبیک تقریباً همیشه باعث ترس یا اضطراب میشوند.
به همین دلیل، فرد تمام سعی خود را میکند تا از موقعیتهای آگورافوبیک اجتناب کند، یا اینکه همیشه میخواهد یک نفرهمراهش برود یا اگر در این موقعیتها قرار گیرد، دایم در حال ترس یا اضطراب شدید قرار دارد.
این ترس، اضطراب یا اجتناب باعث میشود فرد به رنج یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر جنبههای مهم زندگی دچار شود.
برای اینکه روانشناس یا روانپزشک فردی را مبتلا به آگورافوبی تشخیص دهد لازم است نشانهها حداقل به مدت شش ماه ادامه داشته باشند و موجب ناراحتی قابل ملاحظهای در زندگی شوند.
۴ _ فوبیاهای خاص (specific phobias)
فوبیاهای خاص عبارتند از ترسهای افراطی، غیر منطقی و مداوم نسبت به یک شیء یا یک موقعیت ووضعیت خاص. مثلا پرواز با هواپیما، ارتفاع، حیوانات، آمپول، مشاهده خون.
فوبیا ریشه یونانی دارد و از فوبوس یکی از خدایان یونانی که دشمنان خود را میترساند مشتق شده است. محرکهای فوبیازا معمولاً ترس بسیار شدیدی ایجاد میکنند و به همین دلیل افراد فوبیک برای اجتناب از آنها استراتژیهایی به کار میبرند تا احتمال مواجه شدن با محرکهای فوبیازا به حداقل برسد (رفتارهای ایمنی).
افراد فوبیک معمولاً میدانند که ترس آنها از یک موقعیت یا رویداد فوبیازا بیش از حد زیاد یا غیر منطقی است اما مجموعهای از باورهای فوبیک ایجاد کردهاند که ظاهراً ترس آنها را در کنترل دارد. این باورها، در درون خود، اطلاعاتی به همراه دارند.
اطلاعات، درباره این که چرا فکر این یا آن محرک، تهدیدآمیز است؟ و وقتی در وضعیت فوبیک قرار دارند، چه واکنشی نشان دهند؟ (مثل اجتناب از مواجهه با آن محرک). امروزه بسیاری از روشهای درمان فوبیاهای خاص برای این طراحی شدهاند که باورهای غلط را به چالش بکشند و آنها را با افکار بهتری جایگزین کنند که نزدیک شدن به محرکهای فوبیازا و مواجهه با آنها را تشویق و تقویت میکنند.
شی یا موقعیت فوبیک تقریباً بلافاصله همیشه باعث ترس یا اضطراب میشود. فرد تمام تلاش خود را به کار میبرد تا از شی یا موقعیت فوبیک اجتناب کند یا این شی یا موقعیت فوبیک را با ترس یا اضطراب بسیار زیاد تحمل میکند. شدت ترس یا اضطراب با شدت خطری که از طرف اشیا یا موقعیتهای خاص او را تهدید میکند، تناسب ندارد.
توجه: کودکان ممکن است این ترس یا اضطراب را با گریه، قشقرق، بیحرکت ماندن یا چسبیدن به بزرگترها نشان دهند. این ترس، اضطراب یا اجتناب باعث میشود فرد به رنج، نابسامانی یا اختلال شدید در عملکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر جنبههای مهم زندگی دچار شود و فرد از این موضوع به شدت ناراحت است.
شایعترین فوبیاهای خاص:
اکثر فوبیاها معمولاً روی گروههای نسبتا کوچکی از اشیاء و موقعیتها متمرکز میشوند («خاص» یعنی فقط یک شی یا یک رویداد)
و مهمترین آنها عبارتند از:
۱ – فوبیای حیوانات: از جمله ترس از مار، عنکبوت، موش، سوسک، حلزون، کرم، حشرات، سگ، گربه و…
۲ – محیط طبیعی: مثلا ارتفاع، طوفان، آبهای عمیق مثل برکه، دریاچه، دریا، استخر
۳ _ خون – آمپول – زخم: مثل سرنگ، سوزن، رویههای پزشکی تهاجمی (مثلاً بخیه زدن جراحی) و دندان پزشکی
۴ _ موقعیتی: مثل هواپیما، آسانسور، مکانهای بسته
۵ _ سایر موارد: مثلاً موقعیتهایی که ممکن است به گیر کردن چیزی در گلو یا به استفراغ منجر شوند.
یا در کودکان مثلا صداهای بلند یا کسانی که لباسهای مخصوص پوشیده اند. (مثلاً کسانی که لباس بابا نوئل یا لباس میکی ماوس پوشیده اند).
این اختلال زودگذر نیست، بلکه باید حداقل شش ماه ادامه داشته باشد تا بتواند به عنوان یک اختلال محسوب شود.
۵ _ اختلال اضطراب اجتماعی یا جمع هراسی (Social Anxiety Disorder)
اختلال اضطراب اجتماعی عبارت است از ترس شدید و دایمی از موقعیتهایی که در آنها فرد در جمع دیگران قرار میگیرد یا باید جلوی آنها کاری انجام دهد (مثلاًسخنرانی کند) یا درمعرض توجه و دقت دیگران قرار میگیرد، بعضی نمونهها عبارتند از:
تعاملات اجتماعی مثلاً حرف زدن با دیگران
ملاقات یا آشنا شدن با دیگران
تحت نظارت دیگران قرار داشتن (مثلاً به هنگام خوردن یا نوشیدن، احساس میکند که دیگران به او نگاه میکنند و او را تحت نظر دارند)
در چنین شرایطی، فرد میترسد که علائم اضطراب را در رفتارخود نشان دهد که باعث شود مردم برداشت منفی از او داشته باشند و در نتیجه مسخره شود، خجالت زده شود، تحویل گرفته نشود یا به اوتوهین شود.
به همین دلیل، افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از هرگونه موقعیت اجتماعی که فکر میکنند ممکن است در آن یک رفتار خجالتآور داشته باشند یا هرگونه وضعیتی که فکر میکنند در آن مورد ارزیابی منفی دیگران قرار میگیرند، میترسند و سعی میکنند از آنها دور باشند.
این ترس، اضطراب یا اجتناب باعث میشود فرد به رنج شخصی یا نابسامانی شدید و اختلال در عملکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر جنبههای مهم زندگی دچار شود که در چنین شرایطی فرد باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند.
نکته ۱: اگر ترس، اضطراب یا اجتناب فرد در اثر یک عارضه پزشکی و جسمی مثلاً بیماری پارکینسون، چاقی مفرط، زشت شدن صورت یا بدن به خاطر سوختگی یا زخم و از این دست مسائل باشد، در این صورت ربطی به این اختلال ندارد.
نکته ۲: در مورد کودکان، اضطراب باید در حضور دوستان همسن و سال نیز روی دهد نه فقط در طول تعامل با بزرگسالان و در ضمن، در کودکان، ترس یا اضطراب ممکن است با تجربه قشقرق راه انداختن، بیحرکت ماندن، کز کردن یا حرف نزدن در موقعیتهای اجتماعی نشان داده شود.
۶ _ اختلال اضطراب جدایی (separation anxiety disorder):
اختلال اضطراب جدایی نوعی اختلال روانی است که در آن فرد به علت جدا شدن از خانه یا از افرادی که به آنها وابستگی عاطفی زیادی دارد مثل پدر، مادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، فرزندان، خواهران و برادران بشدت مضطرب میشود. حتی تصور جدایی میتواند به اضطراب شدید منجر شود. اضطراب جدایی میتواند در جنبههای مختلف زندگی (مثلاً در عملکرد تحصیلی یا اجتماعی) نابسامانی شدیدی به وجود آورد.
نکته مهم:
توجه داشته باشید که اختلال اضطراب جدایی را نباید با اضطراب جدایی اشتباه گرفت.
اضطراب جدایی (separation anxiety) یک مرحله رشدی طبیعی است که در نوزادان سالم با دلبستگی ایمن روی میدهد. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، بعدها با احتمال بیشتری به ADHD، اختلال دوقطبی، اختلال وحشت زدگی و سایر اختلالات مبتلا میشوند.
اضطراب جدایی معمولاً در ۱۲ تا ۱۸ ماهگی روی میدهد اما اختلال اضطراب جدایی برای اولین بار معمولاً در سالهای پیش دبستانی مشاهده میشود.
بطور مثال:
کودکان خردسال وقتی میخواهند به مهد کودک یا کلاس اول بروند.
کودکان بزرگتر وقتی میخواهند به اردوی یک هفتهای بروند.
بچههای سالهای آخر دبیرستان زمانی که میخواهند به کالج بروند.
و بزرگسالانی که در دانشگاه یک شهرستان دیگر قبول شدهاند یا برای کار به آنجا انتقالی گرفته اند.
ممکن است اضطراب جدایی بسیار شدیدی نشان دهند. تعداد افرادی که اختلال اضطراب جدایی آنها تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه مییابد، بسیار اندک هستند.
ویژگیهای مهم اختلال اضطراب جدایی:
۱_ هنگامی که فرد از خانه یا افراد مهمی که به آنها دلبستگی دارد جدا میشود یا احساس میکند که به زودی جدا خواهد شد به طور مکرر دچار استرس شدید میشود و به طور مکرر علائم فیزیکی مثل سردرد، معده درد، تهوع یا استفراغ را تجربه میکند.
۲ – به طور دایم و بشدت نگران است که مبادا یکی از افراد مهمی را که به آنها دلبستگی دارد از دست بدهد یا بلایی سر او بیاید، مثلاً بیمار، مجروح، قربانی بلایای طبیعی شود یا بمیرد.
۳_ به طور دایم و بشدت نگران رویدادهایی است که میتوانند به جدا شدن او از یکی از افراد مهمی که به آنها دلبسته است منجر شوند، مثلاً گم شدن، آدم ربایی، تصادف، یا مرگ.
۴ _ هرگز دوست ندارد یا اصلا حاضر نمیشود از خانه بیرون برود، از خانه دور شود، به مدرسه، محل کار یا هر جای دیگری برود زیرا از جدا شدن میترسد.
۵ – به طور دایم و بشدت میترسد یا میل ندارد در خانه یا جاهای دیگر، تنها یا بدون یکی از افراد مهمی که به او دلبسته است بماند.
۶ – به طور دایم تمایل ندارد یا میترسد در جای دیگری بجز خانه خودش بخوابد یا اصلا دوست ندارد بدون حضور یکی از افراد مهمی که به او دلبستگی دارد، بخوابد.
۷- به طور مکرر کابوسهایی میبیند که موضوع آنها جدایی است.
۸ – این اختلال باعث میشود در عملکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی و سایر زمینههای مهم زندگی، استرس یا نابسامانی عملکردی شدیدی به وجود آید.
نکته مهم:
در صورتی که علائم بالا، در کودکان و نوجوانان، حداقل ۳ هفته و در بزرگسالان، معمولا ۶ ماه یا بیشتر طول بکشد، باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
۷ _ اختلال اضطراب ناشی از ماده/دارو:
اختلال اضطراب ناشی از ماده / دارو سندرومی است که در آن علائم اضطراب در اثر استفاده از مواد یا ترک استفاده از آنها به وجود میآیند موادی مثل الکل، کافئین، توتون، ماری جوآنا، و سایر مواد غیرقانونی یا داروهایی مثل بنزودیازپین ها، آمفتامینها و…
روانشناسان بالینی فقط زمانی فرد را مبتلا به اختلال اضطراب ناشی از ماده / دارو اعلام میکنند که علائم اضطراب او صرفاً در نتیجه خوردن ماده یا داروی مورد نظر باشند نه این که یک اختلال اضطرابی دیگر هم قابل تشخیص باشد.
به جز چند مورد استثنا، علت اضطراب یکی از این دو مورد است:
۱_ قرار گرفتن تحت تأثیر مواد محرک
۲_ حذف شدن مواد کند کننده از دستگاه عصبی مرکزی
اضطراب ناشی از داروهای محرک:
داروهای محرک یا استیمولانتها (stimulants) میتوانند باعث اضطراب سریع و شدید شوند. بعضی از این داروها عبارتند از کوکائین، آمفتامین و…
در بعضی افراد با آستانه تحریک پایین، ماری جوآنا، کافئین یا توتون نیز میتواند به عنوان استیمولانت عمل کند. مردم این مواد را به خاطر نشئگی استفاده میکنند، اما استفاده از آنها، بعد از مدتی، ممکن است به اضطراب، تحریکپذیری و آنورکسیا منجر شود.
ترک و کنار گذاشتن این مواد میتواند باعث بیحالی، بیحوصلگی، بیرمقی و افسردگی شود.
بعضی استیمولانتهای رایج مثل کافئین و قرصهای رژیمی نیز میتوانند اضطرابزا باشند.
اضطراب ناشی از ترک مواد کند کننده:
دپرسانتها (depressants) موادی هستند که فعالیت سیستم عصبی مرکزی را کند (depress) میکنند.
الکل، بنزودیازپینها، باربیتوراتها و… دپرسانت هستند و هنگامی که مصرف آنها متوقف میشود، فرد ممکن است به اضطراب و همچنین به لرزش خفیف، تهوع، ضعف عمومی، بیقراری، بیخوابی، افزایش فشار خون، کابوس در خواب، خستگی مفرط، لرزش شدید، مشکلات قلبی عروقی یا سکته دچار شود یا حتی بمیرد.
۸ _ سکوت انتخابی (selective mutism):
در این اختلال، فرد با وجود اینکه در حالت عادی توانایی تکلم را دارد، در موقعیتهایی خاص یا در برابر افرادی خاص قادر به حرف زدن نیست. این اختلال ممکن است به همراه خجالت و اضطراب اجتماعی باشد. این اختلال، جزء اختلالات اضطرابی طبقهبندی میشود زیرا اضطراب مانع از حرف زدن افراد و اکثراً کودکان میشود.
کودکان مبتلا به سکوت انتخابی، وقتی در تعاملات اجتماعی با دیگران قرار میگیرند، سر صحبت را باز نمیکنند یا وقتی دیگران با آنها حرف میزنند، جواب نمیدهند. این حرف نزدن، هم در تعاملات اجتماعی با کودکان و هم در تعاملات اجتماعی با بزرگسالان روی میدهد.
کودکان مبتلا به سلکتیو میوتیسم در حضور اعضای درجه یک خانواده حرف میزنند اما معمولاً حتی جلوی دوستان صمیمی یا خویشاوندان درجه دو نیز حرف نمیزنند (مثلاً پدربزرگ، مادر بزرگ و بقیه).
این اختلال معمولاً با اضطراب اجتماعی شدیدی همراه است. این کودکان معمولاً از حرف زدن در مدرسه امتناع میورزند که به مشکلات آکادمیک یا آموزشی منجر میشود زیرا برای معلمان دشوار است بعضی از مهارتهای این کودکان مثل توانایی خواندن را مورد سنجش قرار دهند.
حرف نزدن ممکن است ارتباط اجتماعی را مختل کند هر چند کودکان مبتلا به این اختلال گاهی از روشهای غیر شفاهی یا غیر کلامی برای ارتباط برقرار کردن استفاده میکنند (مثلاً از گلوی خود صداهایی در میآورند با دست نشان میدهند یا خواستههایشان را مینویسند)
و ممکن است به انجام دادن فعالیتهای گروهی که در آنها به حرف زدن نیاز نیست، مشتاق باشند (مثلاً ایفای یک نقش بدون کلام در تئاتر مدرسه)
از جمله سایر ویژگیهای این کودکان میتوان خجالتی بودن مفرط، انزوای اجتماعی، گوشه گیری و چسبیدن به مادر را نام برد.
این فرد ممکن است در همه موقعیتهای اجتماعی خاصی که در آنها از او انتظار میرود حرف بزند، ساکت بماند اما در سایر مواقع حرف بزند. (مثلا در مدرسه)
این موضوع در موفقیت و پیشرفت تحصیلی یا شغلی یا در ارتباط اجتماعی اختلال به وجود میآورد.
در صورتی که این مشکل حداقل یک ماه ادامه یابد و به اولین ماه مدرسه محدود نشود، باید به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید.
با اضطراب خود چه کنیم؟ (راههای درمان انواع اضطراب)
روانشناس یا روانپزشک ممکن است برای درمان اختلال اضطراب شما از روشهای مختلفی استفاده کند:
۱ _ دارو درمانی:
در شرایطی که اضطراب به شدت بالا باشد، طوری که شخص برای روان درمانی آمادگی نداشته باشد باید از دارو درمانی استفاده کرد. به یاد داشته باشید که درمان دارویی فقط در صلاحیت روانپزشک است و روانشناسان به هیچ عنوان اجازه تجویز دارورا ندارند.
۲ _ روان درمانی:
روشهای درمانی مانند رفتار درمانی شناختی (cbt)، رفتاردرمانی، رفتاردرمانی دیالکتیک، اکت و سایر روشهای درمانی، برای درمان اضطراب بسیار موفق بودهاند و هر درمانگری با توجه به رویکرد خاص خود از یکی از روشهای درمانی، برای درمان اضطراب مراجعان خود استفاده میکند. رواندمانی هم بوسیله روانشناسان و هم روانپزشکان قابل انجام میباشد.
نکته مهم:
به خاطر داشته باشید که درمان قطعی اضطراب، با استمرار و پیگیری درمان، ممکن است و با یک یا دو جلسه تراپی به صورت محدود، یا درمان دارویی نصف نیمه و خودسرانه، نتیجه مطلوب مورد نظر را نخواهید گرفت.
-
Previous Post
رابطه با افراد کنترل گر
-
Next Post
اختلال شخصیت منفعل پرخاشگر
Post a comment لغو پاسخ
مقاله های مرتبط
ازدواج با فردی که سابقه جدایی دارد
ازدواج با فردی که سابقه جدایی دارد. در این مقاله می خوانیم: ازدواج با فردی…
در جستجوی عشق واقعی
در جستجوی عشق واقعی در این مقاله می خوانیم: بسیاری از افراد در جستجوی عشق…
مقایسه ازدواج سنتی با ازدواج مدرن
مقایسه ازدواج سنتی با ازدواج مدرن (مزایا و معایب) در این مقاله می خوانیم: در…